معجزه ماندگار یک «سلام علیکم!»
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۹۲۷۸۷
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش مهر، به سراغ اثری رفتیم که بدون تردید نه تنها یکی از خاطرهانگیزترین موسیقیهای مرتبط با تیتراژهای برنامههای رادیویی و تلویزیونی است بلکه به واسطه حضور و نبوغ یکی از هنرمندان نام آور موسیقی سرزمین ایران، تبدیل به یکی از جاودانهترین موسیقیها و آثاری در حوزه موسیقی ردیف دستگاهی ایران شده که همچنان با شنیدن آن روح انسان سرشار از طراوت و سرزندگی میشود که گویی غم و غصههای دنیای امروزی با شنیدن این نوای آسمانی که نوای نی آن از دم مسیحایی استاد بی بدیل عرصه نی نوازی موسیقی این سرزمین برآمده، همه چیز را میشورد و میبرد.
تک آهنگ «سلام صبحگاهی» به آهنگسازی مرحوم حسن کسایی که به اسامی دیگری، چون «سلام» و «سلام علیکم» نیز معروف است. اثری جاودانه متعلق به یکی از مردان بزرگ موسیقی ایرانی زنده یاد استاد حسن کسایی که به واسطه نبوغ و تسلط کامل این هنرمند تبدیل به قطعهای جاودانه شد و مدتی پس از ساخت و عرضه آن به مخاطب، به دلیل حال و هوای بسیار فرح بخش و امیدوار کنندهای که داشت، تبدیل به گل سرسبد موسیقی تیتراژهای برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی دهه هفتاد و حتی هشتاد شد و همچنان نیز به عنوان یکی موسیقیهای مهم مناسبتهای مختلف ملی و مذهبی مورد استفاده سازندگان و تهیه کنندگان قرار میگیرد. موسیقی که عمدتاً به عنوان موسیقی تیتراژ برنامههای صبحگاهی رادیو استفاده میشد و بسیاری از مخاطبان با آن خاطرات شیرین و جالب توجهی را در ذهن خود میپرورانند.
اثری تاریخی و کم نظیر در موسیقی ردیف دستگاهی ایران که نشان دهنده قدرت و وسعت موسیقی است که اگر چاشنی خلاقیت و مهارت با آن ترکیب شود، چه آثار جاودانهای را میتوان در تاریخ موسیقی کشورمان ثبت کرد. یک اثر خلاقانه و مثال زدنی که حکایت و روایت تولید آن نیز نشان دهنده همان خلاقیتی است که در آهنگسازی موسیقی ایرانی از آن یاد میکنیم و میتوانیم با تمام وجود باور کنیم که اگر چنین نگاه خلاقانهای بتواند با رعایت تمام چارچوبها و خط قرمزهای فنی این حوزه توسط هنرمندان ما به منصه ظهور برسد، چه آثار جاودانهای را میتوان برای نسل امروز جامعه ایرانی و حتی مخاطبان خارج از مرزهای ایران که تشنه شنیدن موسیقیهای جدید و متفاوت هستند، تولید کرد. آن چنان که بسیاری از هنرمندان پیشکسوت و جوان این بخش از موسیقی تاکنون آثار متعددی را در این حوزه فکری خلق کردند که اگر میتوانست در گستره وسیعتری از مارکتینگ موسیقی مدیریت و بازاریابی شود، شاید سرنوشت به مراتب درخشانتری در انتظار آنها بود.
در هر صورت «سلام صبحگاهی» نام قطعهای به آهنگسازی حسن کسایی نوازنده شهیر عرصه نی نوازی است که دردستگاه چهار گاه ساخته شده و تا مدتها نیز موسیقی تیتراژ بسیاری از برنامههای صبحگاهی رادیو و بسیاری از هنرمندان پیشکسوت و جوان تاکنون آثار متعددی را خلق کردند که اگر میتوانست در گستره وسیعتری از مارکتینگ موسیقی مدیریت و بازاریابی شود، شاید سرنوشت به مراتب درخشانتری در انتظار آنها بود تلویزیون بود.
اما یکی از نکات قابل توجهی که میتوان درباره ساخت این موسیقی اشاره کرد، ایده این ملودی بود که مرحوم کسایی در یکی برنامههایی که به عنوان هنرمند مهمان دعوت شده بود، با آن لهجه شیرین اصفهانی به روایت کرد. روایتی که ارزش و شیرینی این ملودی خاطره ساز را قطعاً دو چندان میکند.
این نوازنده شهیر نی نوازی درباره نحوه تولد قطعه «سلام صبحگاهی» چنین روایت کرده است که در زمانی که که ۱۹ یا ۲۹ سال سن داشته، در بازار اصفهان با مردی برخورد کرده که مورد احترام بازاریان بوده و هر زمان کسی به او سلام میکرد با آهنگ و ضربآهنگ خاصی به آنها «سلام علیکم» میگفتهاست که این آهنگ و ضرباهنگ را کسایی در چند نت ابتدایی قطعهاش به کار بردهاست. جالب اینکه کسایی این قطعه را ابتدا «پل خواجو»، اما بعدها نام این اثر جاودانه را به «سلام صبحگاهی» تغییر داده است.
اگر چه مرحوم کسایی خود این قطعه را برای رادیو ضبط کرد، اما در سال ۱۳۷۲ حسین علیزاده از هنرمندان شاخص موسیقی ایرانی این قطعه را در آلبوم «صبحگاهی» جای داد و با سازبندی و ارکستراسیونی حجیمتر و همراهی نوازندگانی، چون حمید متبسم (نوازنده تار) و عبدالنقی افشار نیا (نوازنده نی) آن را تقدیم استاد حسن کسایی کرد.
مرحوم حسن کسایی در سال ۱۳۰۷ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، حاج سید جواد کسایی، از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که به دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید جلالالدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز رفت و آمد مینمود؛ بنابراین خانه آنها محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسایی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی به موسیقی خصوصاً به ساز نِی پیدا کند. پدرش وی را نزد مهدی نوایی میبرد. وی مدتی آواز و گوشههای موسیقی ایران را نزد جلال تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا میگیرد. وی همچنین از محضر ابوالحسن صبا نیز استفاده میکند.
کسایی، در سن ۲۰ سالگی نخستین اجرای تک نوازی نی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان به صحنه برد و یک سال بعد قطعه معروف «سلام» را در دستگاه چهارگاه ساخت که از معروفترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار میرود. این هنرمند در سال ۱۳۲۹ برای اولین بار نی را به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را شروع کرد. در سالهای بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی، چون ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیبالله بدیعی، محمد میرنقیبی، همایون خرم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. در سال ۱۳۳۵ به دعوت داوود پیرنیا به برنامه گلها راه یافت و تا سال ۱۳۵۷ که در گلچین هفته شرکت نمود، با این سلسله برنامهها، همکاری داشت.
این هنرمند بی بدیل عرصه موسیقی ایرانی در دههٔ ۱۳۶۰، به کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و هلند سفر کرد و در چند برنامه رادیویی، به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۱۳۶۹، تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندن نصب شد. پس از آنکه کسایی در سال ۱۳۷۰، در جشنواره نینوازان در تالار اندیشه شرکت کرد، فعالیت او دوباره رونق گرفت، درسال ۱۳۷۸ موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد و در سال ۱۳۸۱، به عنوان چهرهٔ ماندگار موسیقی انتخاب و تقدیر شد.
علاوه بر آثار ارزشمند وی در برنامههای رادیویی همچون گلها، آلبومهایی همچون «گفتگوی نی و عود»، «نای نی»، «راز نی»، «دختر گلفروش» از او به یادگار مانده است.
درباره پیشینه فرهنگی هنری مرحوم حسن کسایی تاکنون مقالات و نوشتههای زیادی پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. اما یکی از مهمترین نکاتی که در لابه لای این نوشتهها میتوان به عنوان یک فصل مشترک یاد کرد، توجه ویژه این نوازنده برجسته نی به اندیشههای نوگرایانه در موسیقی است. کما اینکه از نگاه او موسیقی سنتی ایران را نباید وحی منزل تلقی کرد و میتوان با در نظر گرفتن چارچوب و ارزشهایی که این نوع موسیقی از آن کاست و به آن اضافه کرد. اتفاقاً در همین چارچوب فکری است که میتوان از پس اندیشه حسن کساییها به خلق آثاری، چون «سلام صبحگاهی» امیدوار بود.
حسن کسایی و بسیاری از هم نسلان و شاگردانش در این روزگار تلاش کردند تا با وفاداری محض به اسکلت اصلی موسیقی ردیف دستگاهی ایران دست به خلق آثاری بزنند که در برگیرنده یک پیوند اصولی و سنجیده میان خلاقیت و تکنیک در موسیقی ایرانی باشد.
موسیقیهایی که در روزگار «ترافیک استاد» همچنان جزو شاخصترین آثار موسیقایی به حساب میآید و میتواند سرمشق و الگوی مهمی برای آن دسته هنرمندانی باشد که دوست دارند به واسطه ابزاری، چون تکنیک دست به خلاقیتهای بزنند که هم نسلان حسن کسایی و بعدها شاگردانش در بسیاری از مقاطع از آن سربلند بیرون آمدند و بدون واسطهای به نام «خواننده» آثار ماندگاری را پیش روی مخاطبان باقی گذاشتهاند که هرکدام باقیات صالحات ارزشمندی برای موسیقی این سرزمین هستند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: موسیقی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل موسیقی ایرانی موسیقی ایران سلام صبحگاهی موسیقی ها حسن کسایی برنامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۲۷۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظر علیرضا طلیسچی درباره حضورش در شبهای زودیاک و آهنگ پرطرفدارش «پاقدم»
همشهری آنلاین:تولید و پخش رئالیتیشوها از مافیا گرفته تا پدرخوانده و... در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه ها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شب های مافیا»، بازی جذابی را برای طرفدارانش پخش میکند، در این برنامه یک قاتل سریالی به نام «زودیاک»، شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.سریال شب های مافیا؛ زودیاک به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال ۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو سریال فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مومن، مهدی مهدی پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند. علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته شده و پرطرفدار پاپ است. خوانندهای که توانسته جایش را با کنسرتهایی که برگزار میکند؛ تثبیت کند. خواننده پاپ متولد ۶۴ که از میانه دهه ۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد؛ تک آهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه شبهای مافیا می گوید و در بخشهای دیگری از این گفت وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود؛ چطور شد که در برنامه شبهای مافیا؛ زودیاک شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو، بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم اما به نظرم زودیاک شیکتر است و پیچیدگیهایش، بازی را برای بیننده، جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند، برد و باخت برای شما چطور بود؟
حضورم و شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه، برای لحظاتی حال خوب ایجاد میکنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و ... تولید شده است. از نظر شما تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل صداتو، چه تاثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه، به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند اما اینکه این برنامهها بتواند آرتیست بسازد، مبحث دیگری است. چون یک خواننده هر چقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و استیج را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی، کاملا نیازمند تجربه واقعیت این قضیه است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده، یکی دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم، کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها مجدد هم تولید بشود، به و فهم و درک بیشتر مردم از به فضای موسیقی، کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام اما علاقه، نه. چون به نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به صورت علمی و پایه، آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است، درست است که موسیقی در کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند؛ با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
به نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات، مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد، موسیقی در حال نجات پیدا کردن از آن حالت قبلی و ترمیم خودش است.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعهها موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار، انقد دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق، مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش مارکت. ولی در نهایت یک کار را مردم، بولد میکنند. یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. پاقدم، یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران، کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیر بهادر دهقان، شعر و ترانه کار و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد، بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر یک بودجه مشخصی را برای خانوادهاش کنار میگذارد که در یک کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در یک فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم هم همین بوده که یک موزیک شاد نسبت به یک قطعه غمگین، بیشتر شنونده و طرفدار داشت.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها، کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی، اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی را داشتهایم که با یک قطعه، روی استیج آمدند و بقیه قطعههایشان یک حالت مکمل روی همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید، مخاطبان بیشتری را جذب کردند و به تدریج معروف شدند. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند در نهایت به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردهام و متاسفانه بازخورد خوبی از این قضیه نداشتم، بخاطر اینکه تیم تولید آن کار، تیم که فکر می کردم باید باشد، نبود. البته که بازیگران و بقیه عوامل، همه خوب بودند اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم. هرچند که از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.